حتی حالا هم که میبینی ام بعد از اینهمه دل کندن ها
بعد از اینهمه که دیگر دل نمیبندم به مکان ها، به آدم ها، به آسمان های بالای سرم
حتی هنوز بعد از همه اینها صحبت از رفتن که میشود دلم میگیرد
چه فرقی دارد حتی به آنجا میروم که دلم میخواهد
چه فرقی دارد از آنجایی میروم که دلم نمیخواستش
و حتی همیشه دلم امروز را میخواست
اصلا مگر دل آدم این چیز ها سرش میشود
حرف رفتن که می آید، میگیرد دیگر
نه که ریشه دوانده باشم...میدانی اصلا کوچ هم حساب نمیشود این
اما میدانی چه میگویم...
همه چیزت را که جا میکنی توی قوطی ها و چمدان های بی جان
به در و دیوار که نگاه میکنی و نشانی از تو نیست دیگر
چشمانت را که میدوزی به افق دوردست
و میدانی که دیگر بعضی از این آدمها را، بعضی از این لحظه ها را نخواهی داشت هرگز
دلت میگیرد و چشمانت خیس میشود
میدانم اما آسمان آنجا هم آبی ست
و لبخند که بزنی، انعکاس تصویرت در دریاچه هم به تو میخندد
احساس امنیت است که زمان میخواهد
مینشینم کنار دریاچه و امنیت هم میآید....
خداحافظ شهر کوچک من
که در تو بزرگ شدن را آموختم
این دلتنگی مفرط پنهان از چیست/
ازسمت ماهم که مدتهاست عبور نمیکنی
غریبی نکن حالت غریب نیستی مگرمیشود حرف رفتن باشدوآدم دلش نگیرد نلرزد؟
سلام
خسته نباشید
به منم سر بزنید
خوشجال میشم
عکسهای شراره رخام که خیلی عکسهای توپی هست!!! حتما ببینید
http://www.iranpix.blogfa.com/post-692.aspx
مدل لباس چرم برای خانوم ها که اینم خیلی عکس های باحالی داره
http://www.iranpix.blogfa.com/post-691.aspx
منتظرم
بای بای
نبینمت اینطوری رفیق !