minutes of existence

اینجا رو دیدم خوشم اومد. منم خواستم بگم از خودم. از این لحظه.

شاید همینجوری لحظه هامو اومدم اینجا نوشتم از این به بعد...همینجور کوتاه، مختصر، کامل.

- ساعت ۲:۳۲ دقیقه..نشستم تو شرکت..هیچ کاری نیست که انجام بدم..یعنی‌ هست من حوصلشو ندارم..از کی اینجوری شدم؟
خوابالود و خسته...حوصلم سر رفته و همه چی‌ هم به نظرم گنده..
هرجا دلم می‌خواد باشم جز اینجا..صدای تلق تلق  کیبردها میاد
همه خستن ؟ فکر کنم آره..ساعت ۲:۳۳..کی‌ ۵ می‌شه ؟ گودر ۸.