حالا که نگاه میکنی به تک تک آن روزها و ساعتها و لحظه ها
حالا که هر نقطه این دانشکده برایت خاطره به ارمغان می آورد
حالا که دلبسته شده ای
به آن رفتن ها و آمدن ها
به آن گفتن ها و خندیدن ها
به آن کلاسها و صندلیهای خط خطی اش
به آن اردوهای از سر بی خیالی شمال و باز هم شمال و باز هم شمال....
به آن با هم بودن قلبها
به آن هر که می خواهی باش اینجا همه مثل همند ها
به آن دقایق سخت آخر کلاسها
به آن پروژه های آزار دهنده که همیشه میگفتی نمیگذارند آنجور که می خواهی زندگی کنی
به آن 9 شب از دانشکده بیرون آمدن ها و اینکه دیگر کسی نای راه رفتن نداشت ولی هنوز خنده بر لبها بود
حالا که دلبسته شده ای...میگویند تمام !
حالا باید در یک جشن خودمانی ، در حضور قلبهایی که برای آینده می تپد، در کنار لبهای خندان و نگاههای غمگین
تعلقاتت را، خاطراتت را، دوستانت را ...اصلا پاره ای از وجودت را بگذاری و بروی....
باشد می رویم
فقط بگذارید برای آخرین بار باز هم همه با هم برویم
میدانم، میدانم با شتاب آمدیم اما بگذارید آرام تر برویم
دیگر کسی چه میداند ؟ فردا، فردای روزهای نامعلوم است !
سلام
شوخی میکنی؟یعنی تو هم خردادی هستی؟
تولدت مبارک خیلی هم مبارک برات یه آرزو میکنم اینکه...اینکه...
واما...
دلم گرفت...اندوه فارغ التحصیلی اندوه سنگینی است در جمع آن همه دل دل بیقرار حس میکنی چقدر حرف نگفته ماند چقدر کار نکرده چقدر شیطنت نیمه تمام
تازه دلتنگی بعد تر شروع میشود اما....
مبارک است
راستی اینجا آدرس میل نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ان شالله به سلامتی هر جا باشی شاید و خرم:)
همیشه وقت دل بریدن تو ایام دل بستنه ...... !
بی تو دلم همیشه تنگ است، دنیا برایم سوت و کور است...
بی تو شبم بی مهتاب است،ستاره آسمان تاریک دلم خاموش است
بی تو زندگی بی مفهوم است، عشق و عاشقی در دلم دور است
بی تو هوای دلم همیشه ابری است، آسمان چشمانم بارانی است.
بی تو زندگی برایم عذاب است، گلهای باغ دلم همه خشک و بی جان است
گل
آی...ای دریغ و حسرت همیشگی...ناگهان چه قدر زود دیر می شود...
بابا ضمانت میکنیم فارغ التحصیل نکنن:))
منتظریم!