چه کارشان کنم ؟

یک فکر را آنقدر توی ذهنم بالا و پایین می کنم
تا خرد و خمیر می شود، خودم هم می مانم این تکه ها را چه کارشان کنم ؟!

نظرات 6 + ارسال نظر
سنجاب چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.sanjab-khanom.blogfa.com

خوب است اگر این وسط خشم ها و بغض ها هم تکه تکه شوند

گرگ پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:46 ق.ظ http://lonelywolf.persianblog.com/

متن دوگان متن شما:
فکری توی ذهنم این قدر خود را به درو و دیوار میزند که دیوانه میشوم.

مجتبا - هملت نوشت شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:58 ب.ظ

کاش این افکار نبودند. کاش فکر نبود. کاش پیچکی رونده بودیم. عشقه ای دربند کننده. کاش این افکار نبودند. می دانی که چه می گویم.

م ه ر د ا د شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ب.ظ

بعضی وقتها هم ممکنه نتیجه خوبی بده!

گرگ یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:09 ب.ظ

ارتباط جالبی بین جمله که در ذهنت تداعی شده بود و پست من وجود دارد.

مهرداد چهارشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:50 ب.ظ

سلام سال نو مبارک...دیگه نمیخوای بنویسی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد