یادداشت اول:
آیا شاد بودن یک حالت درونی است ؟ آیا باید بلد باشیم شاد باشیم تا شاد باشیم ؟!
منظورم را می فهمی ؟ آیا ممکن است برای کسی تمام آنچه را که فکر می کرده با داشتن آنها شاد خواهد بود را فراهم کنی و او شاد نباشد ؟ یعنی نتواند که شاد باشد ...
دیده ای کسانی را که در شرایطی که تو دلت برایشان می سوزد شاد باشند ؟ نه با لبخندی بر لب که با نیرویی در دل ؟
اگر شاد بودن یک مهارت است، اگربه عوامل خارجی وابسته نیست، اگر قابل یاد گرفتن است، چرا ما هم یاد نگیریم ؟
گیریم که تو هرگز چنین چیزی که من تصویر کرده ام را ندیده باشی...گیریم خودم هم ندیده باشم کسی را که اینچنین شاد باشد...
فقط اگرپذیرفتیم که شاد بودن درونیست....بیا اولین نفر باشیم !
یادداشت دوم:
Not from the stars do I my judgement pluck
And yet methinks I have Astronomy
But not to tell of good or evil luck
Of plagues, of dearths, or seasons' quality
Nor can I fortune to brief minutes tell
Pointing to each his thunder, rain and wind
Or say with princes if it shall go well
By oft predict that I in heaven find
But from thine eyes my knowledge I derive
And, constant stars, in them I read such art
As truth and beauty shall together thrive
If from thyself, to store thou wouldst convert
Or else of thee this I prognosticate
Thy end is truth's and beauty's doom and date
Shakespeare--
خوشحالم که میبینم هستن کسانی که شادی رو یک حس درونی میبینن. باور کن فقط کافیه که دوست داشته باشیم شاد باشیم. باید باور کنیم که برای شاد بودن نباید دنبال بهانه بود. در پناه خدا.
آفرین....بیا اول باشیم.....اونم تو شاد بودن و شادی بخشیدن !
منم دلم میخواد یاد بگیرم به منم یاد بده ولی باز خدا روشکر من از خیلی های دیگه بیشتر شادم .البته به نظر اونا الکی وگاهی بهم میگن تو دیوونه ای .به نظر تو هم من دیوونم؟
سلام
خوبی؟
من ولی دیدم آدمهایی رو که به نظر خیلی ها..........
شاد بودن یه حس درونیه شاید یه نعمت شایدم یه توانایی
اما پیشنهاد فوق العاده ایه
من وقتی آدمهای شادی رو میبینم که تو نگاه اول دلم براشون سوخته بود............دلم برای خودم میسوزه
من نفر اول:-)
ذاتیست؟!!بهش فکر می کنم.وبلاگ پر باری دارین موفق باشید
شادی به نظر من نه فطری است نه ذاتی شادی هنر است و کسانی که زیبایی شناسی و زیبا دیدن را بیاموزند یا تجربه کنند و درونی خود سازند می توانند آن را دریابند . شادی صرفا خوشی نیست گاهی شادی گریه آور است مثل اینکه به زندگی بخندی یا گریه کنی نه از روی غم از روی نوعی شادی
شادمانی چیزیه که مدتهاست گم کردم. شاید سالها .... و این چیزی نیست که به چشم بیاد و دیده بشه .. اتفاقی است که اگر نیافتد کاری نمی شود کرد ...
شکسپیر عالی بود ....
(گل)
نیستی رفیق !
آذین جان...شادی هنره. یعنی با وجود //همه چیز// شاد بودن، هنره.
و من اصلا هنرمند نیستم و برای شاد بودن به شدت نیازمند دلیل هستم.
چه حالی می ده که بگم آذین جان!
به نظر من توانایی شاد بودنو داشتن یه مظهر قدرته ... و افرادی که می تونن این طوری باشن کلا قدرت بیشتری برای حل مشکلات دارن و در نتیجه کمتر از بقیه هم احساس استیصال می کنن ... انگار کن همیشه اونور دیوار رو هم می بینن ... البته من فکر می کنم این قدرت اکتسابیه و به دید آدم بستگی داره .. با بی خیال بودن هم خیلی فرق داره ...
احسنت.....چه خووووووب..........! عجب اهل عملی تو !!!!!!