سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

 

این هزار هزار واژه که در مغزم رژه می روند، نه مبدا شان معلوم است نه مقصدشان، چه بر سر من می آورند ؟
همهمه این واژه هاست که مرا به سکوت می کشاند
نگرانم، نگران سنگینی این کلمات ثقیل که همهمه شان هرروز بیشتر می شود و مرا بیشتر جدا می کند از دنیای اطراف...
اصلا قابل گفتن نیستند، قابل نوشتن هم
می گویند سفید ترکیب تمام رنگ هاست، فریاد هم باید آمیخته ای از تمام واژه ها باشد
تا کی باید صبر کنم که همه واژه ها در من جمع شوند
من میخواهم فریاد شوم !

پی نوشت :درس، پروژه کارشناسی، تافل، جی.ار.ای، اپلای، کنکور، کار، خونه، شرکت، دانشگاه، زمان، انرژی، علاقه، انگیزه، ...
                از این راهی که توش قدم گذاشتم می ترسم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
ماهک یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ب.ظ http://http://paeezbanoo.blogfa.com/

حتی تر س هم دلیل حرکت
فقط به شرطی که ترس پا هات و نبنده
همه ی این دلمشغولی ها یک طرف دانشگاه دنیای زیبایی میتونه باشه!نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد